بهشت جاودان

امام که رفتند فرانسه من وچند نفر از برادر هاهم رفتیم نوفل لو شاتو وخدمت شان را می کردیم .

میوه فروش  فرانسوی پر تغال آور ده بود . پر تغال های درشت و آبدار . ارزان هم می فروخت .

دو تا بسته ی بزرگ هم خریدم . خانه که رسیدم  پر تغال هارا ریختم توی ظر فشو یی .

امام آمدند به آشپز خانه عادت داشتند لیست خرید را چک کنند .

پر سیدند :چرا این قدر زیاد  خریدید .مهمان داریم .

من من کردم وگفتم :ارزان بود زیاد خریدم .

گفتند :بروید زیا دی اش را پس بدهید .گفتم :آقا نمی شود .اینجا خرید کامپیو تری است .

فاکتور که زده اند دیگر پس نمی گیرند .

گفتند :شاید در نوفل لو شا تو فقیری بود که می توا نست این پرتغال های ارزان را بخرد وشما مانع شدید .

بروید توبه کنید .