سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تیر آخر

هر او شجاع ودلاور بود 

 

اما دلش شقایق پر پر بود 

 

یک مرد بود وکوفه ی نامردی 

 

این پرده نمایش هیدر بود 

 

شمشیر هم به جنگ خدا می رفت 

 

این سو استفا ده ی خنجر بود 

 

می دید مرد دامن صحرارا 

 

طفلی که غم ترین غم مادر بود 

 

قنداقه را گرفت در آغو شش

 

این تیر آب خواهی آخر بو 

 

لبخند طفل کار خودش را کرد 

 

فرمان رسید نوبت اصغر است 


[ شنبه 92/8/18 ] [ 1:3 عصر ] [ معصومه سادات مخبر ]

[ نظر ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید