داغ تلخ
بر شانه های مظتربش آفتاب بود
غربت نشین درد اسیران آب بود
پیغام سرخ حنجر شش ما هه ی حسین
همبغض لحظه های غریب رباب بود
همعطر خونجگر ظلم روزگار
مفهوم صبر بی بدل بو تراب بود
خورشید شام حادثه فریاد روشنی
در گوش فصل سرد خمو شان خواب بود
بر سینه ها ی سنگی قوم هزارنگ
سنگینی شکوه کلا مش عذاب بود
تاریخ درد های جهان در نگاه اوست
زینب شروع سبز غزلهای ناب بود
[ شنبه 92/8/18 ] [ 12:57 عصر ] [ معصومه سادات مخبر ]
[ نظر ]